رد شدن به محتوای اصلی

چگونه یک میهمان و یا میزبان خوبی باشیم ؟

http://www.seemorgh.com/DesktopModules/iContent2/Files/27740.jpg


بشر موجودی اجتماعی است و معاشرت برای او یک نیاز به شمار می رود.اما این معاشرت ها دوستی ها ومیهمانی دادن ومیهمانی رفتن خود اصولی داردکه اگر رعایت نشود قطعا دردسر ساز خواهد شد پس یادمان باشد که...
1-در معاشرت ودوستی فردی را انتخاب کنیم که هم سطح خودمان باشد البته از نظر اقتصادی.نه بالا تر نه پایین تر چون معاشرت با بالاتر خود باعث حسرت خوردن می شود ورفت وآمد با پایین تر از خود ممکن است باعث غرور شود.
2-با افرادی معاشرت کنیم که از لحاظ فر هنگی با ما همخوانی داشته باشند.رفت وآمد یک خانواده مذهبی با یک خانواده ای که چندان پایبند اصول وعقاید مذهبی نیستند آزار دهنده است .
3-با کسی معاشرت کنیم که بدانیم واقعا دوست مان دارد.
4-معاشرت ومیهمانی دادن ومیهمانی رفتن نباید وسیله ای برای به رخ کشیدن دکوراسیون منزل مان باشد.
5-در معاشرت نیز مانند هر چیز دیگر باید حد اعتدال را رعایت کنیم.همدیگر را سالی یک بار دیدن خیلی کم است واگر هر هفته هم چند بار همدیگر را ببینیم زیاد است.
6-هیچ گاه بدون هماهنگی و سر زده و بی موقع به دیدن دیگران نرویم.
7-هیچ گاه خودمان را به دیگران تحمیل نکنیم .اگر چند بار به کسی سر زدیم وجواب نگرفتیم شاید طرف مقابل تمایلی به رفت وآمد با ما راندارد.
8-در میهمانی اگر فرزند خردسال مان را بردیم حواسمان باشد که آسیبی به وسایل میز بان نزند.
9- وقتی بیماری حتی مختصری هم داریم و نمی توانیم میهمان یا میزبان خوبی باشیم قبل از هر دیداری ابتدا آن را با تلفن به طرف مقابلمان اطلاع دهیم چرا که بیماری مجالی برای برخورد شیرین بجا نمی گذارد و بقول ارد بزرگ : شادی و بهروزیمان را با ارزش بدانیم ، تن رنجور نیرویی برای ادب و برخورد درست برجایی نمی گذارد .
10-هرگز اجازه ندهیم میزبان با هر زبانی به ما بفهماند که موقع رفتن است قبل از آن خودمان خداحافظی کنیم وبرویم.
11-بعضی ها دیر رفتن به میهمانی را نوعی کلاس می دانند وجالب این که زودتر از بقیه نیز میهمانی را ترک می کنند اما بر عکس این نوع رفتار به نحوی توهین آمیز است.


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

شیر زنان ایران

سه هزار نفر از خونریزان مغول در شهر زنگان ( نام زنگان پس از نام شهین به شهر زنجان گفته می شد ) باقی ماندند جنگ در باختر ایران باعث شد دو هزار و هفتصد نفر دیگر از سربازان خونریز مغول هم از شهر خارج شوند و بسوی مرزهای دور روان شوند در طی یک هفته 67 مرد میهن پرست زنگان کشته شدند رعب و وحشت بر شهر حاکم بود سربازان مغول 200 پسر زنگانی را بزور به خدمت خویش درآورده و به آنها آموزشهای پاسبانی و غیره می دادند . اما هر روز از تعداد مغول ها کاسته می شد در طی کمتر از 30 روز فقط 120 مرد مغول در درون شهر باقی مانده بود و کسی از بقیه آنها خبر نداشت . دیگر مردان مهاجم پی برده بودند که هر روز عده ایی از آنها ناپدید می گردد . بدین منظور تصمیم گرفتند از شهر خارج شوند . و در بیرون شهر اردو بزنند . با خارج شدن آنها از شهر هیاهویی در شهر برپا شد و همه از ناپدید شدن مهاجمین صحبت می کردند میدان شهر مملو از جمعیت بود پیر مردی که همه به او احترام می گذاشتند از پله ها بالا رفت و گفت : مردان زنگان باید از دختران این شهر درس بگیرند آنگاه رو به مردان کرد و گفت کدام یک از شما م...

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *طبیعت*

وقت سحر است , خیز ای طُرفه پسر پرباده ی لعل کن , بلورین ساغر کاین یک دَم عاریت دراین کنُج فنا بسیار بجویی ونیابی دیگر *خیام ●_ بعُد سوم آرمان نامه ارد بزرگ_ ● ●_ فرگرد طبـیـعت _● _________« سبز » _________ برگی بودم لطافت آبهای روان که ریشه هایم را طراوت بخشید در گذار زندگی ثابتم, شاید ,در ساقه ی وجود با عشق روئیده ام شاید گلهای سفیدی ازمحبت خمیده ام ,شاید, در بادهای شبانه ی تنهائی رازها گفته ام شاید با پروانه های عاشق اما برگی بوده ام با گلهای سفید محبت در گلزار زندگی که اگرچه روزی خواهد پژمرد ما زندگی را « سبز» زندگی کرد با عشق فرزانه شیدا __________________________ زندگی آدمی درطبیعتی شکل گرفته است در این زیباترین خلقت خداوند که هرچه به زمین وآسمان وهرکجای آن که بنگریم دیده از آن سیر نمیشود واز زیبائی ها ولطافت وظرافت آننیزهیچگونه ایرادی نمیشود گرفت . با اینوصف در خلقت خداوندی درهر آنچه آفریده است هرچه بیشتر دقیق شویم بیشتر به شگفتی فروخواهیم رفت وهمانگونه که در فرگرده ای پیشین نیز از آن سخن گفته ایم قدرت خداونتدی را جای هیچگونه تردیدی باقی نمانده است تا انسان در خود اندی...

کتاب سیصد جمله و بازار سنتی کتاب ایران در پایان راه

سیصد جمله مجموعه ای از سخنان قصار و کوتاه ارد بزرگ ، فردریش نیچه و جبران خلیل جبران برای مطالعه کتاب به چهار لینک زیر مراجعه کنید بخش نخست کتاب سیصد جمله از ارد بزرگ ، فریدریش نیچه و جبران خلیل جبران بخش دوم کتاب سیصد جمله از ارد بزرگ ، فریدریش نیچه و جبران خلیل جبران سیصد جمله - ارد بزرگ ، فردریش نیچه و جبران خلیل جبران بازار سنتی کتاب ایران در پایان راه امروز صبح عازم مرکز شهر و فروشگاه های کتاب خیابان انقلاب شدم بازار نشر هم قسمتی از پیکره ناقص فرهنگی ماست . با چند ناشر و کتاب فروش صحبت کردم . یکی از آنها می گفت تجدید چاپ ها براساس تیراژ واقعی فروش کتاب نیست. کتابی را در دست گرفت و گفت این کتاب از نشر اول آن است که مربوط به سال قبل است اما هم اکنون چاپ یازدهم آن هم آمده و در بعضی از کتاب فروشی ها هست . به او گفتم چطور ؟ اگر این کتاب این قدر فروش داشته که به چاپ یازدهم رسیده پس شما چطور نسخه اولیه آن را می فروشید و او در پاسخ گفت مسئله همین جاست چون این تیراژ را مردم نخریده اند بلکه سازمان های دولتی خاص بر اساس افکار خود نسخه های بسیاری را پیش خری...