رد شدن به محتوای اصلی

خواجه ‌نظام الملک طوسی

http://www.aghlam.com/uploads/posts/2009-03/1238336575_image001.jpg

خواجه‌نظام الملک طوسی در سال 408 هجری در شهر طوس خراسان دیده به جهان گشود. پدرش علی ابن اسحاق بردهقانی اشتغال داشته و از یاران محمود سبکتکین به شمار می‌آمد خواجه‌نظام الملک نیز در کودکی به همراه پدر به دهقانی پرداخت و همان زمان در نزد وی قرآن را ختم نمود و پس از آن پدرش وی را به کسب علم و دانش و آموختن لغت و نحو واداشت. وی دارای همتی والا بود و به ایران عشق می ورزید و همواره بدنبال راهی برای رشد میهن و ساختن مدارسی بود که علم را دوباره برای میهنمان رونقی بخشد خواجه در سنین نوجوانی به خدمت ابو علی ابن شاذان وزیر آلب ارسلان در آمد و به عنوان کاتب به نزد وی خدمت می‌کرد. ابن شاذان به هنگام وفاتش وی را وصیت نمود که به خدمت سلطان آلب ارسلان در آید و او نیز چنین کرد آلب ارسلان خواجه را به عنوان وزیر خویش برگزید، و او را پدری دلسوز و مهربان می‌پنداشت و هیچ امری را بدون مشورت وی انجام نمی‌داد و خلاف امر وی را نمی‌پسندید پس از اینکه آلب ارسلان لحظات آخر عمرش را سپری می‌نمود فرزندش ملکشاه را وصیت نمود که در اداره امور حکومتی از رای خواجه عدول نکند و او را پدری دلسوز و مهربان مشفق بداند و ملک‌شاه نیز پذیرفت و او را در سمت وزارت ابقاء نمود خواجه‌‌‌‌‌‌‌نظام الملک در عهد وزارت خود خدمات فرهنگی بسیار عظیمی را انجام داد که بدون تردید می‌توان گفت که در طول تاریخ سابقه نداشته است. وی علاوه بر رتق و فتق امور مملکتی و حل مشکلات عدیده اجتماعی و اخلاقی و سایر مسائل مملکتی دست به ایجاد و تأسیس مدارس زد که در تاریخ به نام وی و به مدارس نظامیه مشهورند. همان مدارس هستند که سرمشق دانشگاه‌ها شدند و مهم‌ترین آنها عبارتند از نظامیه‌های بغداد، موصل، نیشابور، بلخ ، هرات، مرو، آمل، گرگان، بصره، شیراز و اصفهان. نهضتی که نظام الملک با ساختن نظامیه‌های متعدد بوجود آورد به زودی و با سرعت شگفت آوری از طرف تمامی بلاد ایران و بسیاری دیگر از بلاد کشورهای اسلامی دنبال شد بطوری که در قرنهای پنجم و ششم هجری هیچ شهری نبود که در آن مدارس متعدد وجود نداشت باشد. در این مدارس درسهایی چونعلوم ادبی، ریاضیات، طب و حکمت ، فقه ، حدیث، تفسیر تدریس می‌شد و همچنین کلیه مدارس دارای کتابخانه‌هایی معتبر بودند خواجه دستور داد برای هر کتابخانه کاتبان 5 شاهنامه از حکیم طوس فردوسی جاودانه سخن را رونویسی و نگهداری کنند. ارد بزرگ اندیشمند برجسته می گوید : " خواجه‌نظام الملک توسی سه هدیه جاودانه برای ایرانیان به یادگار گذاشت نخست دستور داد سالشمار خورشیدی فراهم گردد تا سالشمار قمری کنار گذاشته شود ، دوم آنکه دستور داد هزاران بار کتاب شاهنامه فردوسی خردمند بازنویسی شود تا زبان ایرانیان نجات یابد و سوم برافراشتن دانشگاههای نظامیه بود که ریشه و پایه دانشگاههای امروزی است " . در مدارس نظامیه هر دانشجویی اتاقی خاص خود داشت و مقرری ماهیانه می‌گرفتند و خوراک و خوابگاه نیز بر عهده دانشگاه بود. خواجه‌نظام الملک نظامیه نیشابور را برای ابو المعالی جوینی ساخت کهجوینی به مدت 20 سال در آنجا به تدریس اشتغال داشت و شاگردانی همچون غزالی را تربیت نمود و از بزرگترین دانشگاه‌هایی که خواجه تأسیس کرد نظامیه بغداد بود که در آن زمان بیش از 6000 دانشجو داشت و در طول تاریخ اساتید برجسته‌ای همچون محمد غزالی، سعدی شیرازی، ابواسحاق شیرازی و غیره در آن به امر تدریس اشتغال داشتند . و علاوه بر ساختن دانشگاه ، خواجه خدمات فراوان دیگری همچون آب انبار، گرمابه، بازار، بیمارستانها را به جهانیان عرضه کرد و قرن پنجم را مبدل به شکوفاترین قرون فرهنگی اسلام ساخت. خصوصیات اخلاقی خواجه وی شخصیتی بسیار دلسوز و مهربان و نرم دل بود و به اجرای عدالت در میان مردم بسیار مشتاق بود ابن کثیر در البدایة و النهایة نقل می‌کند که زنی ضعیف و درمانده از خواجه یاری طلبید و خواجه نیز لب به سخن با او را گشود و در کنارش ایستاد تا به مشکلش رسیدگی کند و آن زن نیز مشکلات خود را به خواجه بازگو می‌کرد پاسبانان خواجه خواستند زن را از کنار خواجه دور نمایند اما خواجه خطاب به آنان فرمود: «شما برای خدمت به چنین انسانهای ضعیف و درمانده‌ای انتخاب شده‌اید وگر نه پادشاهان و امراء نیازی به خدمت شما ندارند.» مجلس خواجه نظام الملک مملو از علماء و دانشمندان و فقها بود تا جایی که بسیاری بر وی خرده می‌گرفتند که همنشینی با علما تو را از مسایل سیاسی باز داشته است اما خواجه می‌فرمود: «آنها زیبایی دنیا و آخرت می‌باشند و اگر آنها را بر سرم قرار دهم باز هم آنها بزرگتر از آنند.» وی انسانی بسیار متواضع و فروتن بود ابن الجوزی در المنتظم می‌گوید: هرگاه ابوالقاسم قشیری و امام الحرمین جوینی بر خواجه نظام الملک وارد می‌شدند در مقابل آنها بر می‌خواست و آنها را در کنار خود می‌نشاند و خود بر جایش می‌نشست و هنگامی که ابوعلی فارمزی بر او وارد می‌شد در مقابل وی برمی‌خواست و او را به جایگاه خود می‌نشاند و خود روبروی او زانو می‌زد امام الحرمین توسط پاسپان خواجه گلایه خود را از این موضوع به سمع وی رساند امام در جواب فرمود: «ابوالمعالی جوینی و ابوالقاسم قشیری و امثال آنها زمانی که بر من وارد می‌شوند بسیارمرا تمجید می‌کنند و مرا از منزلتی که در آن هستم بالاتر می‌برند و سخن آنان سبب ایجاد کبر در درون من‌ می‌شود هرگاه فارمزی به نزد من می‌آید عیوب و ظلمهای مرا یادآور می‌شود که سبب می‌شود اعمال خود را اصلاح نمایم» ابن أثیر در الکامل در مورد تواضع خواجه می‌گوید: ( شبی خواجه نظام الملک در کنار برادرش غذا میل می‌نمود و در سوی دیگر برادرش امیر خراسان و در کنار امیر خراسان مرد فقیری بود که دستش قطع شده بود. نظام الملک متوجه شد که امیر خراسان خود را از نزد فقیر کنار می‌کشید و از خوردن غذا به همراه او خودداری می‌کند لهذا امیر خراسان را بر جای خود نشاند و خود به کنار انسان فقیر بی‌دست رفت و همراه او به خوردن غذا مشغول شد.) خواجه نظام الملک دارای ویژگی‌های خوب زیادی بود. هر گاه صدای اذان را می‌شنید از هر کاری دست برمی‌داشت و بر اوقات نماز مواظبت می‌نمود و همواره روزهای دوشنبه و پنجشنبه را روزه می‌گرفت و بسیار صدقه می‌بخشید و انسانی بردبار ، شکیبا و باوقار بود. امام ذهبی در سیر اعلام النبلاء می‌گوید: «خواجه نظام الملک از کسانی بود که خیر و تقوای فراوانی در آنها دیده می‌شد و گرایش خاص به انسانهای صالح داشت و از پند و اندرزهایشان متأثر می‌گشت و اگر کسی عیوب وی را برایش بازگو می‌کرد از آن شخص قدردانی می‌نمود و وی را گرامی می‌داشت و گریه می‌کرد و اشک از چشمانش سرازیر می‌شد و هیچگاه بدون وضوء در مجلس نمی‌نشست و گاهی نبود که وضو بگیرد مگر اینکه با آن وضو نماز سنت می‌خواند و هر گاه مؤذن از اذان گفتن غافل می‌گشت او را یادآور می‌شد». حس میهن پرستی و جایگاه خواجه نظام در نزد سلطان ملکشاه و مردم برای بعضی‌ها ناخوشایند بود و کسانی نبودند جز باطنیان که معتقد بودند مفاهیم دینی علاوه بر معانی ظاهری دارای معانی باطنی می‌باشد و هر کس که به معانی باطنی معتقد نباشد در غل و زنجیر شرع اسیر گشته است این گروه با مفاهیم شرع بازی می‌کردند و سبب ایجاد اضطراب فکری در میان مسلمین می‌شدند .باطنیان با حمله به شهرهای مختلف ایران جوی های فراوانی از خون روان ساختند در اصفهان هزارها نفر توسط باطنیان جان خود را از دست دادند که خواجه نظام الملک به مبارزه با باطنیان پرداخت و نقشه های شوم آنان را برملا ساخت و سلطان ملکشاه را در حمله بر علیه آنان یاری نمود خواجه فرمانده‌هان نظامی خود را شخصاً انتخاب کرده و روانه جنگ می‌نمود که از زمره‌ی فرمانده هان وی آق سنقر جد نورالدین محمود بود. باطنیان که از مبارزه با خواجه ناتوان شده بودند تصمیم گرفتند از طریق دیگری وی را از راه بردارند روز پنجشنبه موافق با دهم رمضان سال 485 هجری قمری خواجه به نزدیکی نهاوند رسیدند در آنجا سلطان و خواجه و همراهان جهت افطار اطراق نمودند و به محض اطراق فقهاء و علماء و دانشمندان گرداگرد وی حلقه زدند و نیازمندان برای رفع نیازهایشان به خدمت وی آمدند خواجه‌نظام الملک توسی در آنجا در جمع دانشمندان ارزش و اهمیت نهاوند را که صحابه در عهد حضرت عمر در این سرزمین جنگیده بودند را بیان می‌کرد و فرمود: خوشا به سعادت کسی که به آنها ملحق شود. زمانی که خواجه از افطار فارغ شد شخص باطنی در لباس صوفی خود را به خواجه نزدیک نمود و خود را محتاج و نیازمند معرفی کرد خواجه نظام الملک هم از روی مردم دوستی و دلسوزی‌اش باب سخن با وی را گشود که ناگهان دستان پلیدی از آستین باطنیان سر بر آورد و با خنجری قلب شیر مرد تاریخ ایران را درید اما پس از فرار پای قاتل با طناب خیمه‌ای گیر کرد و به زمین افتاد و او را دستگیر کردند اما خواجه فرمود قاتل مرا رها کنید زیرا من او را بخشیدم.ملکشاه پادشاه ایران پس از شنیدن خبر بر بالین خواجه حاضر گشت... اما خواجه در آخرین لحظات عمر بود و خیلی زود روح از تنش پرکشید. هنگامی که خبر وفات خواجه منتشر شد، حزن و اندوه سراسر ایران را فرا گرفت . غم و عزاداری مردم ماهها به طول انجامید .

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

کتاب سیصد جمله و بازار سنتی کتاب ایران در پایان راه

سیصد جمله مجموعه ای از سخنان قصار و کوتاه ارد بزرگ ، فردریش نیچه و جبران خلیل جبران برای مطالعه کتاب به چهار لینک زیر مراجعه کنید بخش نخست کتاب سیصد جمله از ارد بزرگ ، فریدریش نیچه و جبران خلیل جبران بخش دوم کتاب سیصد جمله از ارد بزرگ ، فریدریش نیچه و جبران خلیل جبران سیصد جمله - ارد بزرگ ، فردریش نیچه و جبران خلیل جبران بازار سنتی کتاب ایران در پایان راه امروز صبح عازم مرکز شهر و فروشگاه های کتاب خیابان انقلاب شدم بازار نشر هم قسمتی از پیکره ناقص فرهنگی ماست . با چند ناشر و کتاب فروش صحبت کردم . یکی از آنها می گفت تجدید چاپ ها براساس تیراژ واقعی فروش کتاب نیست. کتابی را در دست گرفت و گفت این کتاب از نشر اول آن است که مربوط به سال قبل است اما هم اکنون چاپ یازدهم آن هم آمده و در بعضی از کتاب فروشی ها هست . به او گفتم چطور ؟ اگر این کتاب این قدر فروش داشته که به چاپ یازدهم رسیده پس شما چطور نسخه اولیه آن را می فروشید و او در پاسخ گفت مسئله همین جاست چون این تیراژ را مردم نخریده اند بلکه سازمان های دولتی خاص بر اساس افکار خود نسخه های بسیاری را پیش خری...

ترس و پرخاشگری دو روی یک سکه

هرچند درباره پرخاشگری اساسا وحدت نظر وجود ندارد، اما این مفهوم برای همه شناخته شده و ملموس است و معمولا با رفتاری که به دیگران آسیب می رساند یا به صورت بالقوه می تواند موجب آسیب رسیدن به کسی شود، نمود می یابد. پرخاشگری ممکن است بدنی باشد و با رفتارهایی چون کتک زدن ، لگد پراندن و... بروز کند یا لفظی باشد و با فریاد زدن ، رنجاندن و... خود را نشان دهد. گاه هم می تواند به صورت تجاوز به حقوق دیگران و در اختیار گرفتن چیزی به زور بروز کند.گستره وسیع این رفتار از جنگ های جدید تا مشاجرات بین افراد را در برمی گیرد. همه پرخاشگری ها به سادگی و به طور مستقیم قابل تشخیص نیستند، ممکن است برخی از پرخاشگری ها در ظاهر نوعی رابطه دوستی باشند اما دوست قوی تر، دوست ضعیف تر را با تهدید به طرد کردن آزار دهد. پرخاشگری غیر مستقیم ابعاد بسیار وسیعی می یابد و می تواند با اقداماتی از قبیل شایعه پراکنی درباره دیگران ، حتی به دروغ بروز کند. همان طور که پرخاشگری اجتماعی ممکن است اعتماد به نفس یا موقعیت اجتماعی را مورد حمله قرار دهد. اما پرخاشگری ، وسیله ای رفتاری است برای رسیدن به هدفی خاص ، پرخاشگری کودکان بیشتر ...

طلاق بحرانی جهانی

طلاق یک پدیده و اقدام مذمومی است که زشتی و ذمت این عمل و اقدام بر همه افراد در همه جوامع آشکار است ، اما بروز همین پدیده در کشورهای مختلف و در بین جوامع متفاوت است. طلاق در کشورهای غربی به دلیل آنکه پایه های انسجام و ماندگاری خانواده ها چندان استوار نبوده به سرعت اتفاق می افتد و براساس آمار و اطلاعات مطبوعات غربی بیشتر این جدایی ها ریشه در مسایل اخلاق دارد ، اما زوجین در فاصله ای کوتاه اقدام به ازدواج مجدد می کنند. در کشورهای آسیایی و در حال توسعه طلاق به سرعت اتفاق نمی افتد ، اما با صنعتی شدن جوامع در آسیا و جهان سوم این پدیده در این جوامع نیز رو به رشد است. براساس سنت ها طلاق در کشورهای آسیایی در نوع خود بسیار متفاوت تر از غرب است و در حالی که در کشورهایی مانند ایران که معمولا مردم " خانواده ها " با هم دیالوگ های طولانی در شبانه روز دارند ، رخ می دهد؛ و این وضع می تواند کل یک خانواده را دچار مشکل سازد همانطور که ارد بزرگ می گوید : "گسستن دو همسر می تواند خاندانی را از هم بپاشد". اما این شرایط در کشور ژاپن دقیقا برعکس است زنان و مردان ژاپنی در سکوت و کمترین صحبت...